سفارش تبلیغ
صبا ویژن

از هر طرف از هر سو

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مباحث مورد بررسی در روان شناسی سیاسی(قسمت دوم)

فتح  استانبول و سرنگونی بیزانس حزن و کینه شدیدی را نه تنها در روسها و یونا نی ها بلکه در تمام غرب به وجود آورده و بدیهی است که  حق کشی هایی که در برخورد با ترکیه در مجامع اروپایی دیده میشود متاثر از رویدادهای تاریخی است .

جنگ کورتولوش هم یکی از جنگ های بسیار قابل بررسی است.

قبل از استقرار ترک ها در منطقه، ارمنی ها در این منطقه ساکن بودند اما دولتی نداشتند به همین سبب به خاطر نداشتن سرزمین و دولتی معین آزردگی همسانی با روس ها و یونان ها را در مقابله با شکست تجربه نکردند.

ارمنی ها به راحتی در دولت عثمانی زندگی کرده و هیچ دغدغه ای نداشتند اما در یک حرکت باور نکردنی در جنگ بین روسها و عثمانها در کنار روسها جنگیدند و این سبب آزردگی خاطر شدید تر کها را فراهم آورد و این حرکت آنها را توهینی بزگ تلقی نمودند و این موضوع باعث شد جابه جایی های در محل زندگی آنها به وجود آید ودر نهایت این رخدداد ها حس عدم داشتن سرزمینی مشخص در ارمنی ها را تشدید نمود   این حس به قدری شدید بود که ارمنی ها یک جا به جایی مکانی را با قتل عام یهودی ها به دست آلما نها در جنگ جهانی دوم در یک سطح ارزیابی نمودند و این خشم تر کها را بر انگیخت.در سال 1974 بعد از صلح قبرس به مدت ده سال حرکتهای ترور جویانه ارمنی ها با حمایت مادی  و روانی یونان ها ادامه داشت و حس داشتن ارمنستانی بزرگ تر مانند آنچه یونانی ها در سر میپروراندند جان گرفت.

ترکیه فقط از ناحیه ارمنی ها و مسیحیان با مشکل مواجه نبود حتی سوریه هم با در نظر پرفتن هاتای به عنوان بخشی در نقشه خودش و این قسمت را عائد خود دانستن خشم تر کها را بر انگیخت.پس از حل این مشکل و باز گرداندن این بخش به نقشه ترکیه سوریه درراستای خشم و تلخی این واقعه با حمایت از PKK موجبات عدم امنیت را در ترکیه به وجود آورد.

نویسنده از نقش ایران در آزار ترکیه هم نمیگذرد و از آنجا که رژیم حاکم بر ایران را یک حاکمیت دینی تلقی میکند بر این باور است که ایران با کشورهای دشمن ترکیه مناسبت بهینه ای دارد و از آن طریق در صدد ضربه زدن به ترکیه میباشد.

عراق کشوری که در جنوب شرقی آن قرار دارد به دلیل تعداد زیادی از ترک ها و کردهای ساکن در آنجا همواره از جانب ترکیه حائز اهمیت بوده است. از دست دادن کرکوک و موصل هنوز هم خاطره های فراموش نشدنی در ذهن ترکهاست.

عراق به دلیل ماهیت حاکمیت امپریالیست بر آن و جنگ اخیر امریکا و تهدید همیشگی مرزهای ترکیه از این جهت مورد بررسی است.

عدم پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا به دلیل مانع شدن و عدو رای مثبت اعضای آن نیز از موارد مذکور در کتاب میباشد.

نویسنده اشاره به این نکته مینماید که هیچ کشوری به انداره ترکیه در دنیا مورد تهدید و در معرض خطر تجزیه نبوده و ترکیه همواره دارای موقعیتی مهم و اتراتژیک در دنیاست.

او به منابع رو و زیر زمینی اشاره مینماید و حتی در حوزه انرژی اتمی اشاره به وجود مقادیر وافری تریوم در جنوب شرقی ترکیه میکند که ظاهراً 70 درصد از میزان این عنصر در دنیا را در خود جای داده است.

ترکیه کشور بسیار پر آب و دارای ذخایر آبیست.

میانگین سن زندگی به 68 رسیده و بخش بزرگی از جمعیت 70 میلیونی آن را قشر جوان تشکیل میدهد.

با اشاره به تمامی این فاکتورها نویسنده سعی دارد تا اهمیت ترکیه و عوامل موثر بر روند تاریخی آن را مورد بحث قرار داده و به تاثیر دائمی و روانی شکستها و پیروزی ها در طول تاریخ اشاره نماید و نهایتا حرکتهای تروریستی را مورد روانکاوی قرار دهد.

ادامه دارد...........................

 

 


مباحث مورد بررسی در روان شناسی سیاسی

روان شناسی سیاسی

مطالعه کتاب روان شناسی سیاسی و مطالب جالب آن مرا بر آن داشت تا آموخته هایم در این حوزه را برای آموختن هرچه بیشتر و بهره گیری از نظرات اساتید و دانشجویان و فرهیختگان به قلم در آورم.

در ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که از آنجائیکه کتاب مورد نظر به قلم نویسنده ترک نگاشته شده است بعضاً نگاه وطن دوستانه و مغرضانه نویسنده محسوس و غیر قابل اغماز است.

روان شناسی سیاسی به بررسی ارتباطات گرو ها، ملل، و جوامع پرداخته و فاکتورهای موثر بر این روابط را مورد مطالعه قرار میدهد.

از سوی دیگر این شاخه از روان شناسی به بررسی روان شناسی رهبران بزرگ سیاسی و حتی روابط بین رهبران سیاسی می پردازد.

در این که روان شناسی علم گستر ده ای است تردیدی نیست،روان شناسی سیاسی نیز مانند سایر شاخه های آن متکی بر پایه های این علم میباشد.

بررسی انگیزه در این شاخه بسیار مهم و حائز اهمیت است.

یکی از حوزه های بحث روان شناسی سیاسی ترور و بررسی روان شناختی تروریست ها ست.

بنا به اشاره نویسنده کتاب به روان شناسی سیاسی در ترکیه بهای زیادی داده نشده و نهایتاً در سال 1992 این مبحث پایه گذاری شده است.

برای درک بیشتر تاثیرات روان شناسی رویداد ها در روند تاریخ گذری کوتاه بر تاریخ ترکیه و بررسی عللل و فاکتور های موثر بر رویداد های تاریخی این کشور خواهیم داشت.

این که جمهوری ترکیه همواره با تهدیدهای داخلی و خارجی در راستای تجزیه کشور روبرو بوده است انکار ناپذیر می باشد.

تر کها در سال 1071 وارد منطقه آنادولو شده و با پیروزی مالازگیرت باعث شکست بیزانس در منطقه گردیدند.

این موضوع همیشه برای ترک ها نقطه قوت بوده و حتی تاثیر گذاری آن به قدری بالا بوده که حالت افسانه ای به خود گرفته و حتی تا امروز از آن به عنوان یکی از پیروز های ارزشمند یاد میشودفقط در نقطه مقابل هر چه قدر که این ظفر برای ترک ها شیرین است شکست تلخ بیزانس به عنوان داغی بر سینه ،هنوز هم باعث حزن و اندوه آنها میشود.

از سال 1071 تا تشکیل دولت عثمانی مرتباً شاهد فعالیت سلجوقی ها بر علیه بیزانس هستیم و نهایتاً منطقه متاثر از اسلامیت میشود.

با ورود اسلام به منطقه بیشتر و بیشتر سبب ناراحتی  و کینه بیزانس  فراهم می آید و این کینه در مسیحیان تا امروز متداوم بوده و شاهد آن در عرصه های مختلف میباشیم.

امثال این رویداد فراوان به چشم میخورد.در سال 1389 پادشاه مراد اول با جنگ کوسوا و فتح خاک یوگسلاوی داغ تازه ه ای بر سینه مسیحیان زده و اندوه این فتح بزرگ هنوز هم در اذهان یوگسلاوها زنده است.

پس از تشکیل دولت عثمانی و فتح آناتولی غربی و تراکیا و بالکان مسیحیان و بیزانس بیش از پیش آزرده خاطر گردیدند.

سپس در سال 1453 با فتح استانبول امپراطوری بیزانس بر انداخته شده و تر کها به پیروزی بزرگی دست یافتند.

این فتح تمام ملل را تحت تاثیر قرار داد، یکی از آنها روسها بودند که همیشه آرزوی فتح آن سرزمین را داشتند و حال این آرزو نقش بر آب گشته بود.

به همین علت روسها همواره در صدد تفرقه افکنی در جهت تجزیه جمهوری ترکیه برآمده اند و به همین دلیل نزدیکی بیش از حدی با یونان به وجود آورده و از اندوه تاریخی آنها در از دست دادن بزرگترین امپراطوری بیزانس در جهت رسیدن به اهدافشان بهره مند شدند.

ادامه دارد.....................


سلامی دوباره

    نظر

دوستان خوبم

سلام

سلامی گرم بعد مدتها غیبت

این سلام اولین سلامم به وبلاگم در سال 1388 و اولین نوشته ام در وبلاگ در سال جدید است.

مدتی است با حضور در رشته و دانشگاه جدید و مطالعه مباحث تاریخی و فلسفی بیش از پیش احساس عجز مینمایم و حس میکنم هنوز چیزی نیاموخته ام.

روز گذشته این را در حالی با استادم در میان گذاشتم که چشمانم پراز اشک بود.

زمانی که بعد ارائه درس استاد تحسینم کرد به او گفتم لطفاً مرا تحسین نکنید چونکه حس میکنم چیزی برای تحسین ندارم و هنوز هیچ نیاموخته ام و از گذر زمان احساس وحشت میکنم چرا که حس میکنم هنوز اقیانوسی از آموختنی ها وجود دارد در حالیکه من از آن بی نصیبم.

استادم لبخندی زد و گفت:مریم زمانی انسان دانشجو شدن را آرزو میکند چون فکر میکند چیزی کسب خواهد کرد...بعد اقنا نمی شود یه مرحله استادیاری که میرسد احساس عجز میکند که باز هم چیزی نمیداند این عدم سیری حتی در دانشیاری هم به چشم میخورد و نهایتا در مرحله پروفسوری حس میکند خدایا من آیا چیزی میدانم.....؟؟؟؟یعنی هر چه قدر که علمش بیشتر میشود آنقدر احساس عجز میکند.

اما من هنوز در مرحله عجز یک دانشجو به سر میبرم.

روزهای بهار یکی از پی دیگری سپری میشوند و من هنوز با آماج تحول به مسیر خود ادامه میدهم و هر روز هروز بیشتر خودم را میبینم.

از این پس در وبلاگم سعی خواهم نمود تا آموخته هایم را با همگان به اشتراک بگذارم و در این میان از تمام عزیزانی که با نظرات و آموخته هایشان بر دانش من خواهند افزود و با انتقادهایشان مرا در مسیر صحیح آگاهی هدایت خواهند نمود تشکر نمایم.

خداوند همراهتان............