دکور و سیاهی لشکر
تنها نشستم تو اتاقم و فکر میکنم.
سفر سه روزه ای رو به تهران داشتم.
نیاز شدیدی رو به یک تنوع و تغییر محیط حس میکردم.
دیدارهای زیادی تو این سفر تجدید شد و دیدارهای جدید زیادی شکل گرفت.
من کاملاً به این نتیجه رسیدم که آدمها اون چیزی نیستند که خودشون میگند بلکه اون چیزی هستند که آدمهای دیگه از اونها میبینند.
همه ما آدمها یک جورایی فقط و فقط ادعا داریم و در عمل اون چیزی نیستیم که ادعا میکنیم.
هر چی بیشتر جلو میرم و هر چی بیشتر آدمها رو میبینم و میشناسم همون قدر افزونتر به تنهایی دلبسته میشم.
تنهایی به معنای اصیل وواقعی کلمه شیرینه برام.
من نیازی به هیچ کسی تو زندگی حس نمیکنم.
همین که محبت الهی و همراهی خونواده ام رو داشته باشم یک دنیا می ارزه .......
من مستقل و تنها با اتکا به خودم به تنهایی و با اقتدار خیلی مسائل رو حل کردم و خودم رو خوب شناحتم.
یاد گرفتم که چیزی برای از دست دادن ندارم و باید برای حفظ داشته هایم تلاش کنم.
من با تمام وجود سعی کردم تا انسان باشم.
دنباله روی هیچ کس نبودم.
در حالیکه حس میکنم شدم یک آدمی که همه یک جورایی درست و غلط میخوان کارایی که انجام بدم رو انجام بدند.
اما همین افراد نمیدونند چقدر باید قوی باشند،چقدر باید خوددار باشند و چه قد رازدار تا بتونند پیش برند.
ما همش در حسرت زندگی دیگرانیم.
چرا نمی آییم قدر خودمون رو بدونیم.
من خود اینجوریمو دوست دارم.حتی اگر خارج از معیارهای عرفی باشه برای اینکه مرتکب خطایی نمیشم و آسیبی به زندگی هیچ کس نمیرسونم و کوششم برآن است که بتونم در پیروزی های سایرین هم نقشی داشته باشم.
شاید به همین دلیل معدود افرادی که از پس امتحانات سخت من در انتخابشون به عنوان دوست میگذرند در زندگی من ابدی میشند و هر کدام در مقطعی با کارگردانی خودم نقش اول فیلم زندگیم رو ایفا میکنند و باعث افتخارم میشند.
من همیشه جسارت اعتراف به اشتباهانم رو داشتم و اونها رو میپذیرم.
من از حقیقت فرار نمیکنم و پشیمیان آنچه برایم رخ داده نیستم چرا که فراوان تجربه اندوختم و هم اکنون هم شاگرد مشتاق کلاس درس زندگی هستم.
من سعی کردم رها بودن رو یاد بگیرم و دل بسته هیچ چیز و هیچ کسی نشوم.
یک دوست بسیار عزیز یک بار حرف فوق العاده ای رو به من زد.
من تو یک شرایطی بودم که شدیداً احساس تنهایی میکردم و برای همین بهش گفتم قول میدی تنهام نذاری؟؟؟
حرفش تو گوشمه: هیچ چیزی دائمی نیست تو این دنیا.......هر چیزی پایانی داره....سعی کن تا زمانی که در کنار هم هستیم بهترین باشیم.....
درس بزرگی بود.واسه همینه که مطلقاً تلاش نمیکنم کسی رو مقید به همیشه با من بودن بکنم و
قدر اونهایی رو که در حال با من هستند خوب میدونم و دوست دارم بهترین برای اونها باشم واونها هم بهترین برای من باشند.
من اینو باور کردم که تو خودتی و خودت......
هیچ کس دیگه ای نمیتونه افسار زندگیتو به دست بگیره.......
من هر روز رو با یک احساس جدید شروع میکنم
و برای تمام چیزها و کسانی که دوسشون دارم سنگ تمام میذارم اما زمانی که حس کنم داره از خوب بودن وصادق بودن و خلوص نیتم سواستفاده میشه به راحتی اون چیز یا فرد رو کنار میگذارم و دیگه هیچ نقشی رو به اون کس یا چیز تو زندگیم حتی به عنوان دکور و سیاهی لشکر هم نمیدم.