هدفم انسان بودن نیست فرشته شدن است
چه قدر حجم مسائل روم زیاده..... مسائلی که دارم به تنهایی حلشون میکنم و در راهشون همه جوره مبارزه میکنم.
الان تنها نشستم و در حالیکه دارم آثار باخ رو میشنوم مینویسم.
عصر بعد کلاس حدوداً یکساعتی رو بی وقفه رانندگی کردم.
با خودم فکر میکردم که دلم خیلی چیزا رو میخواهد.چیزهایی رو که واسشون زحمت کشیده بودم اما خوب همه شون رو تنها به یک دلیل کنار گذاشتم و دلیلم چیزی نبود جز بودن در کنار عاملی که من رو از خودم دور کرده بود.
آنچه که از گذشته به یادم میاد مدیریت کلی مسائل و راز های جور واجوره که هنوز هم تو دلمه.
اون روز به بهترین دوستم زهرا میگفتم که تصمیم گرفتم خاطراتم رو از سال 1378 مدون کنم و یک نسخه اون به دست خودم باشه و یکی از اونها دست اون که اگر به هر دلیلی و هر زمانی از این دنیا رفتم اونها رو چاپ کنه.حقایق یک زندگی......
همه ما زندگیمون سرشار از حقایقیه که گاها غیر قابل بازگوست اما من دوست دارم مرور خاطراتم اون هم به صورت واقعی بتونه افراد رو در شناخت مفهوم واقعی حیات کمک کنه.
الان در معرض تصمیم گیری قرار دارم.
چیزی رو در ذهنم دارم که به شدت هدفم شده.....
و شاید به خاطرش یک تعداد چیزهایی رو از دست بدم اما به خودم ایمان دارم که هدف انتخابیم حتی اگه کلی سختی هم داشته باشه شدیدا ارضام میکنه و منو به مراحلی که دوست داشتم برسم نزدیک میکنه.
من شدیداً دارم تلاش میکنم.
تمام تلاشم اینه که با تمام بحرانهای پیش روم درست برخورد کنم و سعی کنم خیلی محکم باشم تا بتونم بقا داشته باشم.
اما خوب اینو منکر نیستم که خیلی پیچیده شدم و حتی بعضا خودم هم نمیتونم خودم رو بشناسم که آیا این منم؟؟؟؟
اما هر آنچه که هستم تلاشم چیزی جز فرشته شدن نیست .......
به قول هدایت در این دنیا یا باید انسان بود یا حیوان و یا فرشته
هدفم انسان بودن نیست فرشته شدن است
من دارم خودم رو از بدیها تطهیر میکنم
من دارم با تمام وجودم به اونهایی که میتونم کمک میکنم
من خودم رو از قید مادیات رها کردم
تمام سعی ام آن است که در جایگاهی که دارم بهترین باشم
حسد رو فراموش کردم
خودم رو پذیرفتم و حتم دارم که میتونم بهترین باشم بی توجه به اینکه بقیه چطور هستن
من همون چریک کوچولو ام............ همونی که حتی از کودکی واسه سبک زندگیش تلاش کرده و با باورهاش جلو میره....
خداوند با ایجاد خیلی موانع منو محکم کرد و به وضوح منو ملزم کرد که مفهوم واقعی زندگی رو درک کنم.....
من خدامو دوست دارم.......و حتی زمانی که فکرشو میکنم اشک تو چشام جمع میشه..... چون در بدترین شرایط که از هرچیزی نا امید بودم منو با رحمتش غافلگیر کرده...........
خدایا دوستت دارم................