مريم جان!
هر بار با خوندن مطالب تو مي شه به عمق پاك وجودت پي برد.
حقيقت اينه كه تو از اين به بعد اخبار گوناگون تري را واسه شنيدن خواهي داشت.
ميدونم كه چي ميگي و تو ي اون ته دلت چي ميگذره ...
اما با توكلت به خدا همه چي هموار مي شه همنطور كه تا حالا شده عزيزم.
و اين رو بدون كه تو بهترين اصل يعني دوستي رو درك كردي.
به اميد رسيدن تو بهترين به بهترينها...
نسا
مرداد 87
سلام مريم جان: يادداشتهات عاليه اميدوارم اوناييکه مي خونن آدمهايي باشن که به قول خودت نوک دماغشونو نبينن. قربانت کامبيز
مريم عزيزم خوندن نوشته هاي تو برام عادت شده و خودم رو در حال خوندن يك رمان ميبينم ... چقدر دوست دارم بتونم كار مفيدي برات انجام بدم ولي نمي تونم اون جور كه مي خوام پيشت باشم اي كاش تو فقط دوستم بودي اون وقت خيلي بهتر مي تونستم كمكت كنم ولي خودت با تمام نيروئي كه داري بهترين شدي براي خودت و من از اين بابت خوشحالم ... اينو بدون كه هميشه كسي هست كه شبها موقع خوابيدن بهت فكر مي كنه .... و بهترين ها رو برات مي خواد ... به اميد روزي كه به همه خواسته هات برسي
