• وبلاگ : از هر طرف از هر سو
  • يادداشت : گذشته ها گذشته
  • نظرات : 2 خصوصي ، 4 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + pooria 
    vaghean shoma binazir hastid
    dar a"maghe vojoodetoon har ensane kameli ghataan ghargh khahad shod
    anghadr ke bikaran hastid

    + pooria 

    استكاني لب پر

    نان و حلواي شب هفت هزاران تكرار

    آفتابي كه غروب ،

    چهره اش را پر اندوه و تباهي كرده

    يك صداي خسته،

    دست هاي بسته،

    كورسوي، شب آزادي را ،

    قل و زنجير به دام افكنده

    پنجره بسته شد و،
    چشم ها هم خاموش

    پلك ها بي احساس،

    قلب ها بي تكرار

    ذهن من هم ديگر ،

    جز سبويي كهنه ،

    يار و همراهي ندارد امروز

    عشق در كوچه ي شب هاي نيازم گم شد

    بند كفشم ديگر ،

    تاب وحشت از تيغ ،

    و درازاي غم كوچه ندارد

    كف كفشم شده سجاده ي پاهاي پر از تاول و زخم

    كوچه ها انبوه ،

    درد ها بي درمان ،

    پاها بي تاب و توان ،

    چشم هاي گريان ،

    لب خشكيده و بسته ،

    اعتراضي كه به صندوقچه خاطر من پيوست و فاسد شد


    + pooria 

    يك توهم ،

    كه مرا با خود برد ،

    برد از مرز و زمان و هدفم

    فكر هم فاسد شد

    زير شلاق نگاهم،

    دختر باكره اي را كه به اعدام سكوتم كشتم،

    پسر نابغه اي را كه به چنگال سيه دست زمان بسپردم ،

    حس كردم

    آه ، مشت هايم كو ؟

    خواهرم را كشتند ،

    بي برادر ماندم ،

    كشورم خانه ي فاسقه اي پست شده

    عشق در من مرده ،

    ماه در سايه ي خون غلتيده ،

    فكر در من مرده !

    شام امشب، مغز يك انسان است

    بر سر سفره ي بي تدبيري

    همه هستيم

    شام را هم خورديم

    گونه هارا پاك كرديم

    بي تفاوت بر مزارش رفتيم

    فكر ما فاسد بود

    بي تفاوت بوديم

    حق ما اين بود

    بي تفاوت هستم

    حق من اينست ...

    يك جام خون 17/3/85 3 بامداد
    + علي 
    خيلي بيشتر از اونكه فكر مي‏كردم ازم تأثير گرفتي.جسارت ملکه ذهنت شده.اميد وارم همينطور که نشون ميدي باشي. آدمها توي شرايط راحت و خوب خيلي اذعا مي کنند ولي در شرايط بحراني خودشونو نشون مي دن. توي شرايط سخته که آدم به نقاط ضعفش ÷ي مي بره و خودشو مي شناسه